×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

این روانشناس‌ها جیب تان را می‌زنند!! ۱۳ ویژگی اصلی

پزشکان روح یا همان روانشناسان نیز از مسئله استثنا نیستند. امروزه همه جا پر از افرادی است که خودشان را روانشناس معرفی می‌کنند و برای همه نسخه می‌پیچند. این افراد نه تنها مشکلی را حل نمی‌کنند، بلکه فقط جیب فرد را خالی کرده و او را با مشکلات و آسیب‌های روحی‌اش – اگر بیشتر نشده باشد – تنها می‌گذارند. در این مقاله قصد داریم، معیارهای مهم تشخیص یک روانشناس متخصص با روانشناس غیرمتخصص و نابلد را بیان کنیم. با ما همراه باشید.

معیار اول: حق ویزیت‌های نجومی

یک قانون نانوشته میان همه جوامع وجود دارد که وقتی پزشک، وکیل یا روانشناسی تجربه و تخصص بیشتری دارد، می‌تواند هزینه بیشتری نیز دریافت کند. در واقع او به خاطر سال‌های بیشتری که به این کار مشغول بوده، می‌تواند درصدی اضافه‌تر از سایر همکارانش دریافت کند.

اما عده‌ای ممکن است با ساختن سابقه جعلی و گرفتن حق ویزیت‌های نجومی و بسیار بالا برای خودشان اعتبار بخرند. همانطور که امروزه این دسته از به اصطلاح روانشناسان را زیاد می‌توان در فضای مجازی مشاهده کرد. مراجعه کنندگان نیز به خیال اینکه هر که تخصص بیشتری دارد پس حق ویزیت بالاتری هم دارد، به دام این افراد می‌افتند. در نهایت نه تنها نمی‌توانند مشکلات و آسیب‌های روحی آنها را درمان کنند، بلکه هزینه هنگفتی نیز متقبل شده‌اند.

بخوانید  چطور ذهنمو آرام کنم ؟ ۲۰ روش عملی برای آروم کردن ذهن

معیار دوم: یک نسخه برای همه

معیار دیگری که می‌توان روانشناسان متخصص را از غیرمتخصص تشخیص داد، پیچیدن یک نسخه برای همه است. مسلما هر کسی این را می‌داند که مشکلات روحی بسیار زیاد هستند و درمان باید با توجه به موقعیت شخص، علایق، روحیات و وضع زندگی‌اش انجام شود. اما عده‌ای از روانشناسان غیرمتخصص هستند که برای همه افراد و بیماریه‌ا فقط یک درمان دارند. اینکه فقط بخندید، فقط سفر بروید، خرید کنید، شکرگزاری کنید یا موارد این چنینی.

توجه به این موضوع بسیار مهم بوده و نشانگر این است که روانشناس مربوطه هیچگونه شناختی از بیماری‌ها و مشکلات روحی ندارد و باید از آنها دوری کرد. چون در نهایت نه تنها چیزی حل نمی‌شود، حتی احتمالا ایجاد آسیب‌های روحی بیشتر به بیمار نیز وجود دارد. یک متخصص روانشناس باید شرایط بیمار را به صورت شخصی و اختصاصی بررسی کرده و بهترین راهکار را ارائه دهد.

معیار سوم: روانشناسانی که می‌گویند همیشه شاد باشید

مسلما شاد بودن و شاد زیستن آرزوی هر فردی است، اما اینکه در تمامی لحظات زندگی باید شاد بود و جلوی همه مشکلات و ناراحتی‌ها نیابد کوتاه آمد و گریست یا ناراحت شد، کاملا دور از واقعیت وجودی انسان است. انسان‌ها مجموعه‌ای از عواطف و احساسات ضد و نقیض هستند که هر کدام از آنها باید در جای خود استفاده شوند.

بخوانید  چرا زنان نیاز به حرف زدن دارند؟

برخی از روانشناسان غیرمتخصص در جامعه معمولا به عنوان روانشناس زرد شناخته می‌شوند، از مراجعه کنندگان خود می‌خواهند که تحت شرایطی بخندند و اینطوری مشکلات را شکست دهند. در برابر ناکامی‌ها، شکست‌ها، جدایی‌ها و حتی در سوگواری نیز فقط تاکیدشان بر حفظ شادی و توجه نکردن به غم و غصه است. در صورتی که وقتی ناراحتی بروز داده نشود، در آینده می‌تواند بسیار مشکل‌ساز باشد.

معیار چهارم: وقتی خودتان همه مشکلات را حل می‌کنید به تنهایی

روانشناس بد روانشناسی است که کمی اطلاعات به شما می دهد و به حال خودتان رهایتان می کند. در واقع دسته‌ای دیگر از روانشناسان غیرمتخصص و نابلد هم هستند که دوست دارند بار تمامی مشکلات را به دوش مراجعه کننده‌شان بگذارند. آنها به او می‌گویند که خودش به تنهایی برای حل تمام مشکلاتش کافی است و نیازی به کسی ندارد که در این مسیر کمکش کند.

نتیجه آن نیز کاملا مشخص است از یک طرف فرد دایره دوستان و نزدیکانش را از دست می‌دهد و از سوی دیگر وقتی می‌بنید واقعا به تنهایی از پس همه مشکلاتش برنمی‌آید، ناراحتی‌ها و بیماری‌های روحی‌اش دو چندان می‌شود. او خودش را فردی ضعیف و نالایق می‌داند که توانایی حل کردن مشکلات خودش را هم ندارد. در صورتی که این موضوع از لحاظ روانشناسی علمی کاملا غلط است. زیرا تمامی عوامل محیطی و شرایط زندگی و افرادی که بیمار با آنها در تماس است، همه به نوعی در حل مشکلات یا افزایش آن سهیم هستند.

بخوانید  چگونه احساس خوشبختی کنیم

معیار پنجم: روانشناسانی که روی قانون جذب تاکید صددرصدی دارند

از این دست روانشناسان زیاد دیده می‌شود که معتقند همه چیز را باید به دست قانون جذب سپرد. اگر ثروت، رفاه، شادی و هر چیزی که می‌خواهید فقط باید سعی کنید که آنها را به سمت خودتان جذب کنید. قانون جذب یک باور معنوی است که باعث انتشارات تفکرات مثبت در افراد می‌شود اما مسلما نمی‌تواند مانند یک سوپرمن تمام مشکلات را حل کرده و موانع را از سر راه بردارد.

از نظر روانشناسی علمی، قانون جذب به تخیل نزدیک‌تر است تا واقعیت، ضمن اینکه هنوز از لحاظ تجربی نیز ثابت نشده است. بد نیست بدانید که بحث قانون جذب چیز قدیمی نیست و شروع آن به اوایل قرن نوزدهم برمی‌گردد. بنابراین، روانشناسانی که تاکید بیش از حد روی قانون جذب دارند، مسلما نمی‌توانند درمان و راه حلی برای افراد ارائه دهند.

معیار ششم: اعتقاد به موفقیت حتمی با تلاش بی وقفه

در شبکه‌های مجازی، صفحات زیادی هستند که با عناوینی مثل روانشناسی مثبت و انگیزشی، معیارهایی را برای افراد تعیین می‌کنند و می‌گویند اگر این کارها را انجام دهید، مسلما در بار اول به موفقیت حتمی می‌رسید. بعد احتمالا نمونه‌هایی از افراد موفق در سطح جهان را نیز معرفی می‌کنند. آنها دنیای خیالی را برای آنها به تصویر می‌کشند و می‌گویند برای رسیدن به آن فقط باید بی‌وقفه تلاش کرد. بدون اینکه نیاز باشد شرایط فرد، مشکلات و چالش‌هایی که خاص اوست را درنظر بگیرند.

بخوانید  آیا قرص ملاتونین اعتیاد آور است ؟

در صورتی که هر کسی بنا به شرایطی که در آن رشد کرده و توانایی‌هایش، مسیر جداگانه‌ای برای موفقیت را باید طی کند. و مسلما با یک بار تلاش هم قرار نیست به موفقیت‌های بزرگ برسند. احتمالا در این راه باید شکست‌های زیادی را متحمل شوند. این دست از روانشناسان که احتمالا هزینه‌های هنگفتی نیز برای مشاوره می‌گیرند، حتی در بیان زندگی الگوهایشان نیز واقعیت را نمی‌گویند و تلاش‌های ناموفق آنها را حذف می‌کنند.

معیار هفتم: رویا بافی‌های بدون دلیل

امید و خوش بینی، چیزی است که روانشناسی مثبت گرا نیز از آن استفاده می‌کند. این دو دارای ویژگی‌هایی خاص و یک سطح استاندارد هستند که روانشناس باید سعی کند که مراجعه کننده را در همان سطح استاندارد نگه دارد. اما روانشناسی زرد یا غیرمتخصص، از این خط قرمز عبور کرده و فرد را به سمت خوش بینی کاذب و امید واهی سوق می‌دهد. در نهایت نیز او اسیر رویابافی می‌شود.

بخوانید  افسردگی بعد از فارغ التحصیلی چیست ؟

رویاهایی که فرسنگ‌ها از واقعیت دور هستند و مسلما خیلی زود غیرواقعی بودن آن آشکار می‌شود. در این زمان است که فرد دچار سرخوردگی نیز شده و شاید برگرداندن او به وضعیت طبیعی پیش از مراجعه به روانشناس نابلد، بسیار زمان‌بر باشد.

معیار هشتم: دور کردن فرد از درمان واقعی

یکی از بدترین کارهایی که یک روانشناس نابلد و غیرمتخصص می‌تواند با افراد کند، دور کردن آنها از درمان واقعی است. در علم روانشناسی واقعی، هر بیماری، مشکل و اختلالی یک درمان دارد. این درمان می‌تواند جلسات مشاوره، انجام برخی کارها یا تجویز دارو باشد.

مثلا فردی دچار مشکل افسردگی است و تشخیص روانشناس متخصص، خوردن دارو است. اما روانشناس غیرمتخصص با بیان اینکه دارو می‌تواند اعتیاد آور باشد و مشکلی را حل نمی‌کند، از فرد می‌خواهد این کار را انجام نداده و سعی کند فقط با برخی کارهای ذهنی مشکلش را حل کند. مسلما این عمل نه تنها مشکل او را حل نمی‌کند، حتی در برخی مواقع که بیماری فرد جدی است، می‌تواند منجر به حاد شدن بیماری شود.

بخوانید  رازهای شیرینی: شکر و هرج و مرجِ ذهنی، زوال عقل و آلزایمر

معیار نهم: استفاده از ایده‌های پیش پا افتاده برای مشکلات بزرگ

روانشناسانی که فقط جیب‌تان را خالی می‌کنند، معمولا از ایده‌های ساده و پیش پا افتاده برای مشکلات بزرگ استفاده می‌کنند. مثلا وقتی فرد در کارش شکست خورده، به او می‌گویند پیاده روی کند. یا به کسی که از افسردگی و شکست در روابط رنج می‌برد، پیشنهاد خرید درمانی می‌دهند. بعضی از راهکارها نه اینکه صددرصد اشتباه نیستند، اما مسلما موقتی هستند و حتی بسیاری از آنها حالا دیگر منسوخ شده‌اند و کسی از آنها استفاده نمی‌کند.

احتمالا زمانی که نسخه‌های پیش پا افتاده و از رده خارج شده برای فرد جواب نمی‌دهد، روانشناس غیرمتخصص سعی می‌کند با روش‌های ساده دیگری مشکل او را حل کند.

معیار دهم: ایجاد تضاد در زندگی فرد

بر کسی پوشیده نیست که علم روانشناسی مدرن از غرب سرچشمه گرفته و مسلما بسیاری از موارد آن منطبق با عرف، دین و فرهنگ جوامع غربی است و نمی‌توان آن در کشوری مثل ایران با بافت فرهنگی خاص پیاده کرد. اما روانشناس نابلد بدون توجه به این موضوع سعی میکند که مراجعه کننده خود را وادار کند تا مواردی که در غرب کاملا عادی است را در زندگی خود پیاده کند.

بخوانید  کلینیک مشاوره و خدمات روان شناسی همرازان

شاید نمونه‌ای از آن را بتوان به عنوان روابط فرزند و والدین و استقلال جوانان از خانواده بیان کرد. در کشورهای غربی معمولا جوانانی که به سن ۱۸ سالگی می‌رسند، می‌تواند از خانه پدری رفته و مستقل شوند و بسیاری دیگر از این دست مسائل که تفاوت‌های فاحشی میان فرهنگ غرب و شرق وجود دارد.

اما ممکن است روانشناسی یک جوان ایران که تازه ابتدای راه است را به این کار تشویق کرده و آن را راه حلی برای رفع مشکلش بداند. مسلم است که او برای رسیدن به این هدف، چه مشکلات دیگری را نیز باید پشت سر بگذارد. بدین ترتیب یک تضاد بزرگ در زندگی و باورهای او شکل می‌گیرد که می‌تواند بسیاری از امور زندگی‌اش را تحت الشعاع آن قرار دهد.

معیار یازدهم: دوره‌های متنوع فقط برای کسب درآمد

سود محوری از دیگر مشخصه‌های روانشناسی غیرعلمی است. بسیاری از افرادی که وارد این حیطه می‌شوند، فقط به فکر کسب درآمد و سود بیشتر هستند. این افراد دوره‌های متنوع زیادی را طراحی می‌کنند که معمولا هم به صورت زنجیره‌ای به هم متصل هستند. آنها با تبلیغات بسیار اینطور به دیگران القا می‌کنند که با این دوره‌ها می‌توانند روانشناس خودشان شوند و مشکلاتشان را حل کنند. اما در واقع اینجا فقط مسئله پول است و هیچ نقشی در آگاه سازی آنها ندارد.

بخوانید  آیا قرص ملاتونین اعتیاد آور است ؟

معیار دوازدهم: درمان‌های موقت

برخلاف روانشناسی علمی، در روانشناسی غیر علمی، پزشک به دنبال درمان قطعی و کامل بیمار نیست، بلکه به درمان‌های موقت و زودگذر اکتفا می‌شود. شنیدن حرف‌های مهیج، اینکه فرد می‌تواند به تنهایی از پس مشکلاتش بربیاید یا با رویابافی موانع را از سر راه بردارد، احتمالا برای دوره‌ای کوتاه و موقت اثر گذار خواهد بود. شاید حتی خود فرد نیز بتواند به خوبی آن را احساس کند. اما مسلما در مدت زمانی خیلی کوتاه، حرف‌های قشنگ رنگ و لعابش را از دست داده و فرد دوباره به وضعیت سابق خود برمی‌گردد.

معیار سیزدهم: عدم توجه به ناراحتی‌ها و محدودیت‌های فرد

احتمالا جملاتی مثل زخمی که تو را نکشد قوی‌ترت می‌کند یا انسان در محدودیت‌ها ستاره می‌شود را زیاد شنید باشید. این جملات معروفی هستند که روانشناسای غیرعلمی به افراد می‌زنند تا به اصطلاح مشکلاتشان را درمان کنند. در واقع آنها با نادیده گرفتن مشکل و پاک کردن صورت مسئله، یک دنیا سرابی و غیرواقعی را برای فرد می‌سازند.

بخوانید  چگونه احساس خوشبختی کنیم

چه بسا زخم‌هایی در زندگی وجود دارند که تا آخر عمر با فرد می‌ماند و تمام زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد و همین‌طور محدودیت‌هایی وجود دارند که اجازه نمی‌دهند قدم از قدم برداشت. پس نباید گول این شعارها را خورد. و اگر روانشناسی سعی کرد با این حرف‌ها مشکلات‌تان را حل کند، سعی کنید از او اجتناب کنید.

جمع بندی

روانشناسی غیرعلمی، غیرمتخصص و همانطور که همه آن را به عنوان روانشناسی زرد می‌شناسند، فقط باعث هدر رفت وقت و هزینه افراد می‌شوند. در واقع این دست روانشناسان تنها به فکر سود خود بوده و هیچ توجهی به مشکلات و آسیب‌های روحی بیمارانشان نمی‌کنند.

تجربه ثابت کرده افرادی که سعی کرده‌اند تنها از طریق توصیه‌های روانشناسان نابلد، مشکلاتشان را حل کنند، نه تنها موفق نبوده‌اند؛ بلکه در پایان راه نیز با مشکلات بیشتری مثل کاهش اعتماد به نفس و خودباوری، افزایش مشکلات روانی، گمراه شدن از مسیر درمان واقعی و بسیاری دیگر از این دست مشکلات مواجه شده‌اند. بنابراین بهتر است همیشه به روانشناسان متخصص مراجعه کرده که بر اساس علم نسخه می‌پیچند. ماهیت استفاده از مشاوره روانشناسی بهبود سلامت روان و بالا رفتن سطح زندگی است. اگر به مشاوران زیادی مراجعه کردید و نتیجه نگرفته اید، برای مشاوره روانشناسی با کیفیت این سایت انتخاب مناسبی با لیستی از روانشناسان مورد تائید ایرانی است.

بخوانید  چطور ذهنمو آرام کنم ؟ ۲۰ روش عملی برای آروم کردن ذهن

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظرات در مورد این روانشناس‌ها جیب تان را می‌زنند!! ۱۳ ویژگی اصلی